امام خامنه ای مد ظله العالی
 
 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
از سيد مرتضى اعلى الله مقامه نقل است كه عمار ياسر گفت : در حضور اميرالمؤ منين على (ع ) بودم ناگاه صدايى برخاست پس فرمود: اى عمار ذوالفقار مرا بياور.
سپس فرمود: بيرون برو و اين مرد را از ظلم كردن به زنش بازدار. عمار گفت : از مسجد خارج شدم ناگهان ديدم يك زن و يك مرد زمام زمام شترى را گرفته اند زن مى گويد: مال من است .
عمار گفت : به آن مرد گفتم حضرت امير(ع ) مى فرمايد در حق اين زن ظلم مكن .
جواب داد على (ع ) مشغول به شغل خود باشد و دستش را از خون مسلمانهايى كه در بصره كشته است بشويد.
عمار رضى الله عنه گفت : برگشتم تا اين كه به مولاى خود خبر دهم وقتى داخل مسجد شدم ديدم آن حضرت را كه مى آيد و آثار غضب در صورتش ‍ ظاهر است ، به آن مرد فرمود: واى بر تو، شتر اين زن را بده .
جواب داد: اين شتر مال من است .
امير(ع ) فرمود: دروغ مى گويى .
گفت : چه كسى شهادت مى دهد كه اين شتر از آن زن است ؟
على (ع ) فرمود: شاهدى شهادت بدهد كه احدى از اهل كوفه تكذيب آن ننمايد.
پس على (ع ) فرمود: اى شتر صاحب تو كيست ؟
آنگاه شتر به زبان فصيح گفت : يا اميرالمؤ منين و يا سيد الوصيين من از آن اين زن هستم .
و در بعضى از روايات آمده است كه گفت : نوزده سال است كه من از آن اين زن هستم .
پس به آن زن فرمود: بگير شتر خود را آنگاه على (ع ) پيش آمد و آن شخص ‍ را ذوالفقار به دو نيم كرد.(چون حكم ناصبى قتل است ).





درباره وبلاگ


امیدوارم که مطالب وبلاگ من برای شمامفیدباشد. باآرزوی موفقیت برای شما
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان امام خامنه ای (همه چیز) و آدرس amirkazemi1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4592
بازدید دیروز : 1692
بازدید هفته : 12054
بازدید ماه : 18700
بازدید کل : 194812
تعداد مطالب : 784
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1